مورچه و شفیره

مورچه و شفیره
داستان مورچه و شفیره

مورچه ای با چالاکی زیر نور خورشید این طرف و آن طرف می رفت تا غذایی بیابد که ناگهان پیله ی کرم ابریشمی را دید که تقریبا نزدیک زمان بیرون آمدن پروانه اش بود.

یکدفعه قسمت انتهایی پیله تکانی خورد و همین موضوع توجه مورچه را به خود جلب کرد .

مورچه که تازه متوجه شده بود پیله ی کرم ابریشم موجودی زنده است با لحن توهین آمیزی فریاد زد: «ای حیوان بیچاره !چه سرنوشت تلخی داری ! من می توانم به  اختیار خودم این طرف و آن طرف بروم و اگر دوست داشته باشم از بلندترین درختان بالا بروم؛ولی تو این جا زندانی شدی و فقط می توانی اندکی دمت را تکان بدهی .»

شفیره ی داخل پیله تمام این حرف ها را شنید ولی چیزی نگفت .

چند روز بعد وقتی مورچه از آن جا می گذشت متوجه شد که فقط پوسته پیله باقی مانده است .

در حالی که مورچه به این فکر می کرد که چه بلای بر سر جانور داخل آن آمده، ناگهان متوجه سایه ی بال های پروانه ی زیبایی شد.
پروانه گفت: «به من نگاه کن. تو قابل ترحم تری عزیزم! 
الان اگر می توانی به خاطر قدرتت در دویدن و بالا و پایین پریدن فخر فروشی کن.»

پروانه همان طور که این حرف ها را می زد به همراه نسیم ملایم تابستان در آسمان بالا و بالاتر رفت تا جایی که مورچه دیگر قادر نبود آن را ببیند.

 

 

در مورد داستان بالا فکر کنید، دلیل بیاورید، بحث و گفتگو کنید.

حالا بیایید از خودمان سوالاتی بپرسیم و به این سوالات پاسخ دهیم

1.مورچه چه طرز فکری داشت ؟با توجه به داستان چه نظری نسبت به آن دارید؟

2.اگر چیزی در ظاهر خوب باشد ،آیا احتمال بیشتری وجود دارد که نسبت به آن نظر مساعدی داشته باشید؟

در داستان "مورچه و شفیره " مورچه قضاوت نادرستی در مورد شفیره داشت .حالا سوالاتی دیگر در مورد قضاوت کردن :

3.قضاوت یعنی چه ؟

4.آیا حیوانات نیز قضاوت میکنند؟

5.چه چیزی باعث می شود قضاوت یک بهتر از دیگری باشد؟

6.ابراز عقیده کردن چه تفاوتی با قضاوت دارد؟

حنانه
۱۳۹۸/۱۰/۲۷ Iran
0
29
42

خوب بود

نگار
۱۳۹۹/۱۱/۱۹
5
10
10

عالی بود

مانلی
۱۳۹۹/۱۲/۱۷ Iran
5
6
7

اره خوب بود

ثنا
۱۳۹۹/۱۲/۱۸ Iran
5
6
9

عالی بود و آموزنده

عسل
۱۴۰۰/۰۹/۲۱ Iran
0
3
8

عالی بود👌👍

ستایش
۱۴۰۰/۱۱/۲۷ Iran
0
5
5

چه جالــب


تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید