آموزش تفکر با زبان کودکی

آموزش تفکر با زبان کودکی
عصری که ما در آن زندگی می‌کنیم عصر اطلاعات و دانایی است. در این عصر یکی از مهمترین اهدافی که باید دنبال شود؛ پرورش قدرت تفکر افراد جامعه است و برای رسیدن به این مقصود باید از کودکی آغاز کرد و ذهن کودکان را با شیوه‌های مناسب پرورش داد. در بین شیوه‌های مختلف آموزش تفکر به کودکان بهترین شیوه، پرورش ذهن از طریق بازی است که در این نوشتار چند نمونه از بازیهایی که در پرورش استعدادهای فکری کودکان موثرند معرفی شده است.
 
مقدمه
 
متناسب با عصر کنونی یکی از مهمترین اهدافی که باید دنبال شود، پرورش قدرت تفکر افراد جامعه است چرا که در عصر حاضر آنچه انسان را قادر می‌سازد تا خود را با پیشرفتهای بشری همگام سازد و به سلاح علم، هنر، اخلاق و معنویت مجهز شود و توانایی حل چالشهای پیش‌رو را داشته باشد پرورش قدرت فکری اوست.
 
بازی کردن در کنار پرورش قدرت تفکر در کودکان منجر به ایجاد لذت و رشد خلاقیت می‌شود. همچنین بازی، کودکان را قادر می‌سازد تا جهان را بهتر درک کنند، فهم اجتماعی و فرهنگی‌شان را گسترش دهند، افکار و احساساتشان را بیان کنند، یاد بگیرند که دیدگاهها ونظرات افراد دیگر را هم در نظر گیرند، برخود کنترل بیشتری داشته باشند، مهارت‌های زبانی و گفتاری خود را بهبود بخشند و با تمرین نقشهای اجتماعی در خلال بازی، مسئولیت‌های خود را در جامعه یاد گیرند.
 
بازی انواع مختلفی دارد که برخی از آنها به شرح ذیل است:

 

بازی‌های فیزیکی: شامل آن دسته از بازیها است که کودک در آنها از عضلاتش استفاده می‌کند و تمام بدنش را در این بازیها درگیر می‌کند و از حرکات بدنیش لذت می‌برد؛ مثل شنا و دوچرخه‌سواری.

 

بازی‌های خلاق: که از تخیل خود کودک نشأت می‌گیرد. این نوع بازیها به کودک اجازه می‌دهند تا ایده‌های جدید را امتحان کند و از تخیلش در ساخت چیزهای تازه بهره گیرد
در اینگونه بازی‌ها کودک قوانین بازی را خود خلق می‌کند و در طول مدت بازی از تخیلش کمک می‌گیرد؛ مانند ساخت چیزهایی با خاک رس یا خمیر بازی.

 

بازی‌های زبانی: بچه‌ها دوست دارند با الگوهای زبانی و صداها بازی کنند وقتی افراد کارکردها و قالبهای زبانی را برای سرگرم شدن دستکاری می‌کنند بازی‌های زبانی رخ می‌دهد.
 بازی‌های زبانی شامل بازیهای بچه‌ها با کلمات و صداها می‌شوند؛ جوک‌ها و داستانهای خنده‌دار و تغییر دادن تن صدا نمونه‌ای از بازی‌های زبانی‌اند.

 

بازی‌های وانمودی: در این بازیها بچه‌ها وانمود می‌کنند که موضوعات، کارها و موقعیتی که در بازی دارند واقعی است.
 مثلاً وقتی کودک به عروسکش غذا می‌دهد و قاشق را به دهان عروسکش نزدیک می‌کند در این شرایط کودک وضعیتی ایجاد می‌کند که گویا آن شرایط بمعنای واقعی کلمه اتفاق افتاده و عروسکش موجودی زنده است که حقیقتاً در حال میل غذاست و یا زمانی که کودک خود را جای پلیس، مادر، دکتر یا فروشنده می‌گذارد و وانمود می‌کند نقش آنها را داراست یکی دیگر از بازیهای وانمودی را به نمایش می‌گذارد.

 

بازی‌های با قاعده: در این شیوه بچه‌ها از یک سری قوانین پیروی می‌کنند تا به هدف مشترکشان برسند؛ مثل بازیهای کامپیوتری.

 

بازی‌های نظارتی: وقتی است که کودک به بازی دیگران نگاه می‌کند ولی خودش درگیر بازی نیست؛ مثل گفتگو کردن و نظر دادن در مورد بازی بدون اینکه خودش بازی کند.

 

 


تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید