آمادگی قبل از ازدواج

آمادگی قبل از ازدواج

میدانید که متأسفانه به دلیل ویژگی های روانی و شرایط و محیط اجتماعی بسیاری از ما کالا یا متاع ازدواج نیستیم. یعنی اصلا برای زندگی با هیچ کس آماده نیستیم. ما نه تنها با پدر و مادر خواهر و برادر خود، حتی اگر از خود ما کپی درست کنند، یا بابرادر و خواهر دو قلو هم نمی توانیم زندگی کنیم. به بیان دیگر و متأسفانه بسیاری از مردم احتمالا به دلیل آسیب کودکی و یا حوادث بعدی اصولا کالای پدری و مادری نیستند ، اما برتر از آن کالای ازدواج، زنی و شوهری نخواهند بود. علت این مسئله را می شود در این جا دید که بسیاری از ما وحشتی از عشق ، دوستی و محبت داریم، به این معنا که من درکودکی سخت به این عشق و محبت( که حتما نیاز کودک است) محتاج بودم و کسی چنین محبتی در حق من نکرده و در نتیجه به این نتیجه رسیدم که محبتی در جهان نیست یا بهتر است که منتظر چنین محبت و عشقی نباشیم. دوم این که آن کسانی که مدعی عشق و محبت به من بودند بیش ترین آسیب و زیان را به من وارد کردند و درد و رنج اصلی و اساسی من از ناحیه آن ها بوده و بنابراین به این نتیجه رسیدم که نتیجه و پایان این عشق و محبت چیزی جز درد و رنج و حسرت و افسوس نخواهد بود و یا احتمالا من به خاطر شرایطی که در زندگی دیگران دیده ام و روابط بد و نامناسبی که در بقیه ی خانواده ها یا خانواده ی خودم ، یا خویشاوندانم مشاهده کرده ام به این نتیجه رسیده ام که احتمالا زندگی زناشویی ارزش و اهمیتی ندارد و بنابراین کوشش در جهت به وجود آوردن آن حتما اشتباه بزرگی است از طرفی ممکن است من از آن کسانی باشم که هنوز به ثبات و قرار نرسیده ام ، و نقطه ای از این قرار گریخته و من را با فرار همراه کرده تا آن جا که تنوع در زندگی برای من اصل و اساس است و ترجیح می دهم با افراد مختلف باشم تا با یک نفر و روابط خودم را به صورت گسترده ای در ارتباط با دیگران قرار بدهم تا با فرد ویژه و مخصوصی و بالاخره این احتمال وجود دارد که تعهد ، مسئولیت و وظیفه ای را که یک فرد در زندگی زناشویی باید داشته باشد ، قبول دارم و یا تصور می کنم امکان و یا تواناییش را دارم ولی ممکن است که آن را نخواهم . بنابراین با توجه به این زمینه ها و جنبه ها است که بسیاری از مردم ممکن است که ترجیح دهند به درس ،‌ کار و باورهایشان و جنبه های دیگر زندگی توجه کنند و وقت و نیرو و انرژی را برای داشتن خانواده مورد استفاده قرار ندهند . اما متأسفانه کسانی هستند که با وجودی که ممکن است کالای ازدواج باشند و در این بازار متاعی قابل داد و ستد محسوب شوند ، کالای پدری و مادری نیستند . به این معنا که آمادگی برای پدری و مادری ندارند . این افراد معمولا تجربیات بسیار بدی در کودکی داشته اند و از کودک و کودکی بیزارند و آن را دوران بدی می دانسته اند و می خواهند با سرعت از آن خارج شوند و به دنبال بزرگ شدن و گذر از این مرحله هستند. از طرف دیگر کسانی که به وسیله ی خواهران و برادرانشان بزرگ شده اند این امکان وجود دارد که این افراد به خاطر این که خواهر و برادر مضطرب، کم دان و ناتوان مسئول بزرگ کردن آن ها بوده ، از پا در آمده اند و چنین دورانی را به هیچ وجه دوست ندارند و نمی پذیرند . و یا ممکن است که خود آن ها به عنوان خواهر و برادر بزرگ تر مسئولیت بزرگ کردن خواهران و برادران کوچک تر را داشته اند و پدری و مادری را در کودکی تجربه کرده اند و دیگر حوصله و آمادگی داشتن فرزند را ندارند . تجربه و آمار نشان می دهد که حدود ده درصد زنان تمایل به داشتن فرزند ندارند ، اغلب این زنان فرزندان آخر خانواده ، مخصوصا در خانواده های شلوغ بیش از پنج یا شش نفری هستند که نوع ویژه ای از روابط را با پدر و مادر و خواهران و برادران خود داشته اند ، و با وجودی که ممکن است به ازدواج تن در دهند مایل نیستند که فرزندی داشته باشند ،مگر به دلایل فشار خارج و یا احتمالا انتظاراتی که هست . از طرف دیگر بسیاری از کودکان اگر در دوران کودکی با مرگ عزیزانشان ،‌ مخصوصا خواهر و برادر ، یا بچه های فامیل روبه رو شده باشند ممکن است که تمایل به داشتن فرزند نداشته باشند و گروه دیگر به خاطر باورها و اعتقاداتی که احتمالا در مورد فرزند و مخصوصا بزرگ کردن آن دارند مایل نیستند فرزند داشته باشند زیرا به دنبال مرد و زنی ویژه ، کودکی استثنائی و شرایط و موقعیتی کاملا غیرواقع بینانه می گردند و بنابراین چون چنین شرایط و روابطی فراهم نمی شود تمایلی به ازدواج یا صاحب فرزند شدن نخواهند داشتند. از طرفی دیگر برخی از مردم به دلیل دیدگاه فلسفی که جهان را پوچ و بیهوده و رفتار انسان را عبث می داند ، معتقدند که چرا انسان باید در چنین دنیای خالی موجود تازه ای را بیاورد و برخی دیگر چون جهان را پر از وحشت و گرفتاری می دانند به این نتیجه رسیده اند که در دنیایی این چنین بد و فاسد و خراب چگونه انسان می تواند عزیز خودش را بیاورد. در صورتیکه به دلیل داشتن هر کدام از این مسایل آمادگی کافی برای ازدواج ندارید با مشاوره با یک متخصص ابتدا اقدام به حل مشکلات و سپس ازدواج نمایید .
به یک نکته باید توجه ویژه ای داشت ، افرادی که بسیار وانمود می کنند عاشق بچه ها هستند و برخی از اوقات حتی با اشتیاق با اعضای خانواده و بچه های اقوام برخورد می کنند، ممکن است که در حالی که وانمود می کنند و حتی خود باور دارند که عاشق بچه هستند واقعا از داشتن بچه بیزار باشند و این مکانیزم دفاعی که به عنوان ری اکشن فرمیشن آن را می شناسیم (یعنی کاملا واژگونه و دگر گونه دانستن) ریشه این گرفتاری است . به بیان دیگر اگر کسی هستی که احتمالا کودکی خوبی نداشته ای ، یا اصولا دوران کودکی شما با مسائل و مشکلات فراوانی همراه بوده ، اما به نظر می رسد و چنین تصور می کنی که سخت مایل به داشتن فرزندی ، بهتر است که این را با فرد آگاهی چک کنی و مطمئن باشی که این تمایلی واقعی و حقیقی در شماست نه فقط شعاری است که برخی از ما در زمینه هایی از زندگی، مخصوصا آن زمانی که تایید و تصویب مردمان را به دنبال دارد بیان می کنیم. به هر حال ما اگر کالای پدری و مادری هستیم و اگر ازدواج کردیم ، باید شرایطی را برای آمادگی ازدواج خودمان رعایت کنیم و به بیان دیگر ما برای داشتن فرزند باید آماده باشیم .