رویش طلایی کوچولوها
 
آیکن گفتگو با ما آیکن چت ایتا آیکن گفتگو با ما

دکتر هلاکویی- نیازهای کودک خود را بشناسید!(بخش دوازدهم)

 
در این مقاله می‌خوانیم که انسان باید بیش از آن چه که دارد بخواهد،‌ تا بیش از آن بشود که هست. و کودک به خاطر نخواستن مستحق نگاه،‌ سرزنش، تحقیر، انتظار، یا ثبت در پرونده برای روز مبادا نیست...
 
شماره ی سی و هفت، نبودن و یا نیامدن با خانواده است.
 به این معنا که کودک در آغاز به اسباب بازی های خود دل بسته است بعد به هم بازی و سپس دوستان. در نتیجه در بسیاری موارد ترجیح می دهد که نه کسی مزاحم او بشود و نه کاری به کار او داشته باشد یا اینکه  او را با خودشان این طرف و آن طرف و مهمانی ها ببرند و مخصوصا در سنین کمی بالاتر بعد از 6-7 سالگی. متأسفانه در این مهمانی ها به دلایل بسیار کودک، ‌خسته، ‌فرسوده، بی حوصله شده و احساس تلف شدن وقت و انرژی خودش را دارد و بسیاری از اوقات آن چه که میان بزرگ سالان می گذرد یا گفته می شود، نه تنها برای بچه قابل فهم و هضم و جذب نیست، ‌بلکه می تواند مضر و خطرناک باشد به ویژه آن زمانی که برخی از بزرگ سالان با دخالت در رفتار و زندگی کودک، ‌با پرسش هایی ظاهرا دلسوزانه و مهربانانه اما گاه آزار دهنده، ‌فرزند شما را مورد عتاب قرار می دهند که می تواند خاطره ای بس ناگوار را برای آن ها به وجود بیاورد. کودک در یک چنین شرایطی احساس گمی و گیجی و بی دفاع بودن میکند، به ویژه زمانی که ببیند پدر و مادر هم جانب کسی را که به حریم او تجاوز کرده می گیرند و در نتیجه عیب و ایرادی تازه در خودش پیدا می کند. به همین دلیل در این گونه موارد باید مطمئن بود که بچه ها، ‌بعد از دیدار بزرگ سالان به اتاق دیگر بروند و با خود یا بچه های دیگر، با حضور سرپرست یا کسی که به آن ها سرکشی می کند بازی کنند. اما درباره ی کسانی که در خارج از ایران زندگی می کنند، متأسفانه ماجرا کمی سنگین تر و عمیق تر است، ‌به این معنا که در چنین محیطی اولا بچه ها غالب اوقات زبان را در حدی که بتوانند گفتار بزرگ سالان را تعقیب کنند نمی دانند، ‌از طرف دیگر در محیط فرهنگی دیگری زندگی کرده اند که با این گونه روابط آن قدر ها سازگاری ندارد و در نتیجه به نظرشان بسیار عجیب و غریب می آید، زیرا در وقتی که به منزل دوستانشان می روند که خارجی هستند،‌ در آن جا نوع دیگری از روابط را می بینند که با خانه و مهمانی های خودشان متفاوت است. به همین جهت در این جا بیش تر باید متوجه فاصله ای بود که بین انتظارات و حالات فرزند ما و توقعات ما وجود خواهد داشت.
شماره ی سی و هشت،‌ جدا شدن از خانواده است.
 هدف پرورش، تعلیم و تربیت بدون تردید دادن استقلال و آزادی به کودک و رساندن او به مرحله ی خودکفایی با رعایت اصول اخلاقی و انسانی است. بنابراین فاصله گرفتن و یا جدایی جغرافیایی در بسیاری از موارد معنایی نخواهد داشت. بسیارند کسانی که زیر یک سقف زندگی می کنند اما فرسنگ ها از هم فاصله دارند و بسیارند کسانی که اقیانوس ها از هم فاصله دارند، اما هم چنان با هم در ارتباط هستند. مسئله ی اساسی ارتباط احساسی، عاطفی یا روانی است. بچه ها در سنین نوجوانی و جوانی با فاصله گرفتن و جدا شدن مانند گلی هستند که شکفته می شوند، باید به آن ها فرصت داد، اگر نگران هستید که گلی که عزیز ماست، پژمرده شود، باید بدانید که این فاصله جغرافیایی یا فیزیکی را باید در حد محدودی نگه داشت. 
شماره ی سی و نه، ‌راز و سر داشتن است. 
هر انسانی تجربیات ویژه ی خودش را دارد. هر انسانی با حالات و احساسات منحصر به فرد خودش همراه است. هر انسانی در ذهن  خودش نظر و عقیده ای دارد و به همین جهت است که ما حتما راز و سری داریم. همیشه قسمت های تاریک یا پنهانی را داریم که مایل نیستیم با دیگران در میان بگذاریم. بچه ها دقیقا چنین اند. امروز می دانیم که کودک چهارساله از هزار مطلبی که به ذهنش می رسد،‌ حتی صد مورد آن را هم ابراز نمی کند و در درون خودش با خودش به نوعی در این زمینه کنار می آید، ‌بنابراین باید بچه ها را درباره راز و سری که دارند آزاد گذاشت. حتی چه بهتر که این پسر یا دختر با پدر یا مادر خود راز و سری داشته باشند. بسیاری از بچه ها مایل نیستند که راز و سر خانواده یا دوستانشان را تحت هیچ شرایطی ابراز کنند،‌ باید به آن ها این فرصت را داد که هرچه را مایل هستند مطرح کنند و کمکشان کرد که حتی راز را نگه دارند. به این معنا که اگر همسر شما سوالی از پسر و دخترتان کرد یا خواهر و برادر حرفی زدند یا پرسشی کردند و شما متوجه شدید که فرزندتان مایل نیست حرفی بزند، حتما باید به کمک او بروید و حتی این موضوع را تأکید کند که راز دوستت را، یا سر مربوط به خانواده ی دوستت را نگه دار و به دیگران فرصت ندهید که او را بشکنند یا به نوعی مورد هجوم و حمله قرار بدهند. در نتیجه فرصت پیدا می کند تا به این نتیجه برسد که من اولا کسی هستم که سر و رازدارم و ضمنا به دیگران اطمینان پیدا کند که راز و سرش را می تواند در میان بگذارد و این احساس اطمینان و ارتباطی است که کودک انسانی می تواند داشته باشد. 
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید