رویش طلایی کوچولوها
 
آیکن گفتگو با ما آیکن چت ایتا آیکن گفتگو با ما

خاله بهار

 
خاله بهار
داستان خاله بهار
بهار خانم تقی زد به تخم‌های گنجشک، جوجه‌ها بیرون آمدند.
بهار خانم گفت: «این هم عیدی تو.» 
درخت گفت: «بهار خانم خوش‌ آمدی به من هم عیدی می‌دهی؟» 
بهار خانم یک مشت شکوفه ریخت روی شاخه‌های درخت. درخت خوشگل شد.
بهار خانم گفت: «این هم عیدی تو.» 
کرمه سرش را از خاک بیرون آورد گفت: «بهار خانم خوش آمدی به من هم عیدی می‌دهی؟»
بهار خانم به ابرها نگاهی کرد و خندید. باران شرشر بارید. کرمه خوش‌حال شد و دمش را تکان داد.
بهار خانم گفت: «این هم عیدی تو.»
بعد هم رفت خانه خاله‌پیرزن.خاله پیرزن کنار سفره هفت‌سین نشسته بود و داشت سین‌های سفره هفت‌سین را می‌شمرد. یک سین کم داشت. به بهار خانم گفت: «یک سین کم دارم. حالا چه کار کنم؟ غصه‌دار شدم.»
 بهار خانم گفت: «ناراحت نباش.» بعد دست کرد توی جیبش و یک شاخه سنبل گذاشت توی سفره هفت‌سین و گفت: «بفرما این هم عیدی تو خاله پیرزن» و این جوری شد که اون سال همه از بهار خانم عیدی گرفتند.
بوی سنبل توی خانه خاله ‌پیرزن پیچیده بود.

 

 رویش طلایی کوچولوها                               
*****کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است*****

لوگو تلگرام مقالات گیف

تنها
۱۳۹۸/۰۱/۱۲ Iran
5
8
21

خوب.

هستی
۱۳۹۸/۰۱/۱۳
0
2
8

عالی

زهرا بیکدلو
۱۳۹۸/۰۱/۱۴ Iran
4
3
11

به نظر من این داستان داستانی مناسب کودکان و خردسالان است و آنها از این داستان لذت خواهم برد و نظر من از این داستان هم مثبت است . و تشکر میکنم از تهیه کنندگان این داستان که داستانی به این زیبایی ساخته اند ......

انا
۱۳۹۸/۰۱/۱۷ Iran
5
2
8

خیلی خوب بود

ناشناس
۱۳۹۹/۰۱/۰۲ Germany
0
0
7

داستان خوبی بود

eliii
۱۳۹۹/۰۱/۱۰ Iran
0
0
5

خوب بود فقط خیلی کمع برای داستان نویسی

فاطمه افتخاری
۱۳۹۹/۱۲/۲۴ Germany
5
0
3

عالی

کیان
۱۳۹۹/۱۲/۲۴ Iran
5
2
2

عالی‌بود‌ولی‌اگر‌بیشتر‌بود‌بهتر‌بود

P
۱۳۹۹/۱۲/۳۰ Iran
4
0
0

خوبه ولی این خیلی کمه و مناسبه برای بچه ها

مهنا
۱۴۰۰/۰۱/۰۹ Denmark
0
0
0

خیلی خوب بود ولی کم بود ♡♡♡♡♡♡ ☆☆☆☆☆

سلاله
۱۴۰۰/۰۱/۱۲ Iran
0
0
0

جالب بود


تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید